سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























پاتوق فرزانگان

ز دو دیـــده خون فشانـــــم ز غــمـــت شـب جـــــ داییــــــــــــــــ

چـه کنم که هست اینها،گل خیر آشناییــــــــــــــــ

 

مژه ها و چشم یارم به نظر چنان نماید

که میان سنبلستان چرد آهوی ختایی

 

در گل ستان چشمم ز چه رو همیشه باز است؟

که شنیده ام ز گل ها همه بوی بی وفایی...

 

به کدام مذهب است این،به کدام ملت است این؟؟؟؟

که کشند عاشقی را که تو عاشقم چرایی!!!

 

به طوافِ کعبه رفتم، به حرم رهم ندادند

که برمن در چه کردی که درون خانه آیی؟

 

به قمارخانه رفتم،همه پــــــاکبــــــــ از دیدم

چو به صومعه رسیدم،همه زاهد ریایی...

 

درِ دیر می زدم من که یکی ز در درآمد

که درآ،درآ،عراقی،که تو خاص از آنِ مایی...

 

 


نوشته شده در دوشنبه 92/2/2ساعت 9:8 عصر توسط قلاش| نظرات ( ) |